نتایج جستجو برای عبارت :

خب عادتمه

متن ترانه میثم ابراهیمی به نام جان جان
آروم جونمی وای وایتو عشق دلمی جان جانبه دل میشینه اون حرفاتنمیشه هیچکس بیاد جاتجز تو کسی توی قلبم نمیتونه بیاد قطعاهمه کسی که تو عشقم تا آخرش بمون با مندلبستن به تو عادتمه میگم دوست دارم اونم جلو همهنگو میرم که میدونی این دیوونه بدجور حساسه رو این کلمهدلبستن به تو عادتمه میگم دوست دارم اونم جلو همهنگو میرم که میدونی این دیوونه بدجور حساسه رو این کلمهیه جوری عاشقم کرده دلم دنیارو ول کرده نمیتونم بدونت
عادتای خوبی دارم ک خیلی دوسشون دارم و وقتی میفهمم ک واقعی ان واسشون صدقه میزارم و قول هو الله میخونم تا خودم چشمشون نکنمیاد حرفای صالحین میوفتم ک سعیده میگفت باید مومنین سه تا خصلت داشته باشن نظم ادب برنامه ریزی،باید تلاش کنم سه تا درونم نهادینه بشه،ایشالا ک میشه:)واسه خدا هیچی نشد نداره
گاهی وقتا میگم نکنه چشمه اشک ریختنم خشک شده؟! مثلِ سرنوشت و خیلی چیزای دیگم
با این همه بغضی که دارم و چیزایی که داره میگذره نمیدونم چرا گریه نمیکنم تا سبک شم
خیلی سعی میکنم همیشه برای خودم خوشحال باشم و خودمو سرگرم گلای فسقلی پشت پنجرم کنم، وقتایی که بیدار میشم خواهرم میگه اهان بدو با پیس پیس به گلات آب بده
آره خب عادتمه ، شدن هم زبونِ روزای دلتنگی بدبختی بدشانسیم ... 
اصلا میدونی چیه ، چون قرار نیست برای کسی حتی یکم غر بزنی خالی شی و حتی یکی نی
خب اگه بگم امروز روز فوق العاده باحالیه کم
گفتم اول صب که بلند شدم پیام آقای مغرور رو دیدم درست دیشب من تصمیم گرفتم
که بزارم آدما برن یا بیان تو زندگیم اونی که میخواد بمونه برا موندن تلاش
میکنه اگه نه هم که هیچ !!خب اینکه به پسرا نمیشه اعتماد کرد یه حقیقت
محضههیچی یه استوری گذاشته بودم نوشتت بودم آیا میتوانید به این سوال
جواب بدید؟
۵نفر تو یه اتاقن شما یه نفرشونو گشتید حالا چند نفر تو اتاقن؟
اصلا
یک درصدم فکر نمیکردم که اون جواب بده !ولی بر
بابام همیشه بهم میگه،دخترا،میوه ی زودرسِ باغِ پدر هستن و با یه لبخند به من نگاه میکنه....لبخندش معنی چقدرررر زودبزرگ شدی دخترم رو میده...
من کلاا از بچگی عادتمه که همیشه موقع خواب پدر و مادرم رو میبوسم و میخوابم.....یعنی الانم که هروقت ایران میرم،همیشه اینکارو انجام میدم و بهترین حس دنیاس وقتی دوتا از بهترین نعمتهای خدارو هر روز حداقل یکبار ببوسی
حالا که دوسالیه ایران نیستم،حتی گاهی تو خونه میرم کنارشون میشینم و بغلشون میکنم و ذخیره میکنم ای
‌‌‌‌‌‌‌«بیداری؟» وقتی میبینم درحال تایپه، نفسم حبس میشه. یک کلمه می‌نویسه: «بله» فورا تایپ می‌کنم: «بیا اینجا بخواب اگه روی کاناپه خوابت نمیبره» بلافاصله جوابش میرسه: «از کی تا حالا نگران خواب من شدی آیدا جان؟» لبمو به دندون می‌گیرم. واقعا شرم آوره که به یه مرد پیشنهاد بدی کنارت بخوابه و اون مرد هم دست رد به سینه ات بزنه. توی دلم به خودم فحش میدم: -خاک تو سرت آیدا... خدا لعنتت کنه پتیاره‌ی سنده گل کلم تایپ میکنم: «من همیشه به فکر تو بودم آ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها